- چشم مالیدن
- پلک دیده را با دست یا چیزی مالیدن، هوشیار شدن از غفلت بیرون آمدن، یا چشمت را بمال، درست حواست را جمع کن
معنی چشم مالیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بگوشه چشم نگریستن از روی قهر و غضب
encerar
woskować
натирать воском
натирати воском
inwrijven met was
wachsen
encerar
मोम लगाना
মোম লাগানো
mengoleskan lilin
balmumu sürmek
왁스를 바르다
kuota nta
ワックスを塗る
לשעווה
ทาแว็กซ์
موم لگانا