جدول جو
جدول جو

معنی چشم مالیدن - جستجوی لغت در جدول جو

چشم مالیدن
پلک دیده را با دست یا چیزی مالیدن، هوشیار شدن از غفلت بیرون آمدن، یا چشمت را بمال، درست حواست را جمع کن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چشم آغلیدن
تصویر چشم آغلیدن
بگوشه چشم نگریستن از روی قهر و غضب
فرهنگ لغت هوشیار
натирать воском
دیکشنری فارسی به روسی
натирати воском
دیکشنری فارسی به اوکراینی
मोम लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
মোম লাগানো
دیکشنری فارسی به بنگالی